با درود فراوان بر همگی
پیرو مطالب گذشته قرار بر این شد که سیر تاریخی فلسفه را پی گیریم .
سر آغاز
هر تلاشی در بازگوئی سرگذشت اندیشه فلسفی غرب به ناگزیر باید از یونان باستان آغاز شود و گفته میشود که فلسفه بمعنی اندیشه استدلالی غیر مرتبط از اسطوره و دین نخستین بار در فرهنگ یونان پدیدار گشت.
بی شک شکلهای دیگری از اندیشه های فلسفی و شناخت کمابیش عقلانی جهان پیرامون را در دوران پیش از پیدایش یونان باستان نزد ملتها و اقوام دیگر در تمدنهای شرق باستان میتوان یافت. اما آنچه اندیشه های فلسفی یونان را از اندیشه های تقریبا همانند آن جدا میسازد ویژگی خاص آن میباشد که ریشه در پدیده ایست که زائیده گسترش , شرایط و انگیزه های معین تاریخی مردمان آن سرزمین بوده است.(در مقابل این نظر که این نوع از اندیشه زائیده استعداد و موهبت ویژه یونانی و سرشت برگزیده آن میباشد)
بنابراین قبل از ورود به مباحث فلسفی یونان باستان بهتر است جهت شناخت فرهنگ دوره باستان یونان به معرفی این سرزمین, نحوه زندگی مردمان آنها, نوع مناسبات اجتماعی آنها, نحوه زیست معیشتی آنها, نوع ارتباط آنها با سایر تمدنها, نوع اعتقادات آنها و اسطوره های آنها در حد بسیار بسیار خلاصه بپردازیم .
جغرافیای یونان
سرزمینی که در تاریخ یونان باستان نامیده میشود منطقه ایست با مساحت تقریبی 64500کیلومتر مربع که سه ناحیه مهم زیر را در بر میگرفته است:
1- بخشی که به جنوب ناحیه بالکان ختم میشود.
2- جزایر واقع در دریای اژه و جزایر ایونیا .
3- کرانه های باختری آسیای صغیر.
قاره یونان (بخش واقع در شبه جزیره بالکان) کمتر از یک چهارم سرزمین یونان را تشکیل میداده و دارای خلیجها و رشته کوههایی در مرکز و شمل و جنوب بنام پلوپونسوس(Peloponesos) بوده است. بخش شمالی یونان نیز دارای دو ناحیه بنام اپایروس(Epeiros) و ثسالیا(Thessalia) بوده است. از نظر تاریخی و سیاسی , مهمترین بخش, ناحیه مرکزی یونان بوده است با دو قسمت بنام آتیکا(Attika) و بویوتیا(Boiotia) . بخشهای مهم جنوب پلوپونسوس,آرگولیس(Argolis ) مسنه (Meessene) الیس (Elis) آرکادیا(Arkadia) و لاکونیا(Lakonia) بوده است. اساس این تقسیم بندی وجود رشته کوههایی است که از هر سو و بویژه از شمال به جنوب آنرا به دو بخش خاوری و باختری تقسیم میکرد.
و این کوهها باعث میگشت که شهرها و جایگاهها جدا از یکدیگر پدید آیند و این بیشتر در بخش خاوری قاره یونان به چشم میخورد از سوی دیگر, دریا که تقریبا از هر سو قاره یونان را در بر میگرفت بهترین وسیله برای دست یافتن به سرزمینهای دیگر و انگیزه دریانوردی میشده است.
در دریای اژه نیز جزایر فراوانی یافت میشده که در باختر آن جزیره یوبویا(Euboia) که در سراسر کرانه شرقی یونان مرکزی کشیده شده بود وجود داشت و در آن گندم به اندازه فراوان کشت میشد و آنرا به آتیکا صادر میکردند. در بخش شمالی دریا جزایر متعددی مانند ساموسراکه(Samothrake) لمنوس(Lemnos) ایمبروس(Imbros) تندوس(Tenedos) و در مشرق دریا و روبروی کرانه های آسیای صغیر جزایری مانند لسبوس(Lesbos) خیوس(Khios) و ساموس(Samos) یافت میشدند. در جنوب باختری دریای اژه جزیره کوثرا(Kuthera) واقع است. یکی از بزرگترین و مهمترین جزیره دریای اژه کرته(Krete) است که مدتها مرکز یکی از کهنترین و مهمترین تمدنهای جهان باستان بوده است.در خاور این جزیره و در نزدیک سواحل جنوبی آسیای صغیر و در دریای مدینترانه جزیره معروف کوپروس (قبرس کنونی) واقع شده که از دیرباز دارای معادن مس بوده ودر آن جنگلها و تاکستانها و درختان زیتون فراوان بوده است.
آب و هوای یونان در کرانه ها معتدل تا گرم است و در سراسر این سرزمین فقط نواحی چند برای کشت غلات و حبوبات مناسب بود و زمینهای مناسب کشت در تسالیا, بویوتیا, لاکونیا و مسنه یافت میشد. کمبود زمینهای قابل کشت را وجود معادن جبران میکرد لاکونیا در جنوب دارای معادن اهن و ناحیه خالیکس در یوبویا و قبرس دارای معادن مس و اتیکا نقره و در ثراکه زر و در کئوس(Keos) در نزدیکی آتیکا رگه هایی از ماده شنگرف(ماده رنگین کننده گل) وجود داشته است.
بدینسات یونانیان از وضع طبیعی و جغرافیایی خود که میان آسیای صغیر و شبه جزیره ایتالیا بوسیله دریا از یکسو و به نواحی و سرزمینهای متمدن خاور زمین از شرق و غرب برای بنیان نهادن تمدن خود بهره میگرفتند.
طولانی شد. شرمنده ام
تا بعد …
پايدار باشيد.
|