نويسنده وبلاگ هيچ مسئوليتي در مورد مطالب ارائه شده در لينكها را
ندارد |
فيلتر
فيلترشکن
فيلتر شکن
آنتي
انتي
آخر
آخرين
اخر
اخرين
جديد
جديدترين
ضد
فيلترينگ
پراکسي |
|
|
Sunday, September 05, 2004 |
با درود فراوان بر همگي
اسطوره هاي يوناني (قسمت 2 )
- جهان نزد هسيودوس :
مهمترين منبع جهان بيني و جهان شناسي يوناني در دو قرن پيش از پيدايش فلسفه، نوشته هاي هسيودوس (Hesiodos - هزيود) كهنترين شاعر يوناني پس از هومروس مي باشد و نويسنده دو شعر بزرگ بنام ثئوگونيا (Theogonia) يا پيدايش خدايان و ديگري بنام روزها و كارها ( Erga Kai Hemerai) ميباشد.
او يك روستايي بوده و انديشه هاي او نمودار عقايد روستائيان و كشاورزان سده هشتن پيش از ميلاد كه اكثريت جامعه يونان آن دوران بودند، ميباشد. در ميات آثار او ثئوگونيا داراي اهميت فراوام ميباشد كه درباره پيدايش خدا و جهان سخن ميگويد :
« پيش از همه خائوس پديد آمد ، سپس گايا (زمين) ي سينه فراخ ، جايگاه استوار جاويد همه چيزها ، و تارتاروس تاريك در يك فرو رفتگي زمين فراخراه و اروس ، آن زيباترين در ميان خدايان مرگ ناپذير ، سست كننده اندامها ، كه در سينه همه خدايان و آدميان به يكسان ، انديشه و اراده هوشمند را مطيع ميكند . از خائوس ، اِرِِِِبوس و نوكس ( شب ) سياه پديد آمدند. و بار ديگر از نوكس ، آيِثر و هِمِره (روز ) زاييده شد ، كه وي آنرا آبستن شد و بزاد پس از آنكه با اربوس ، عاشقانه در آميخت .
و گايا نخست اورانوس ( آسمان ) پر ستاره را پديد آورد ، همانند خودش تا اينكه وي را از هر سو همگي در بر گيرد و جايگاهي استوار جاويد براي خدايان فرخنده باشد . سپس وي كوههاي بلند را پديد آورد ، جايگاههاي دل انگيز نومفهاي خدايي كه در كوهستانهاي بيشه زار مسكن دارند . انگاه وي درياي حاصل برنياورده ، با موجهاي خروشان ، پونتوس را ، بي ياري عشق دل انگيز بزاييد . سپس پس از همبستري با اورانوس ، اوكئانوس با گردابهاي ژرف را زاييد و ... » (ثئوگونيا – تكشعرهاي 116 تا 133 ) .
مهمترين پديده ها و نيروهاي طبيعت پيراموني در اينجا ، در اينجا رنگ و شكل آدمي به خود ميگيرند ، شاعر خصلت زندگي اجتماعي انسانها را در دورانش بر پهنه واقعي پياده ميكند. افراد آدمي زماني نبودند سپس از پدر و مادري زائيده ميشوند . جهان و خدايان نيز چنينند . نخست بايد چيزي پديد آمده باشد و سپس ديگر چيزها ، بوده ها و هستنده ها ، از آن پديد آيند . اين انديشه ها در شكل افسانه كه يونانيان انرا موثوس Muthos مينامند ، ظهور يافتند.
خائوس Xaos واژه ايست كه در يوناني به معناي «فضا ، مغاك ، فضاي ميان تهي و گشاده » و نيز « خميازه » آمده است و از ريشه Xasko يعني خميازه كشيدن مشتق ميشود . نكته مهم اينجاست كه گفته نميشود كه « پيش از همه خائوس بود » بلكه گفته ميشود كه « پيش از همه خائوس پديد آمد » پس شاعر معتقد است كه در لحظه اي معين از زمان ، چيزي به وجود آمد يا هستي يافت و ان خائوس است و سپس گايا Gaia . گايا يا گِه Ge در يوناني بمعناي زمين است . پس از زمين تارتاروس كه ژرفناي زيرين زمين است پيدا شد آنگاه اروس Eros كه در يوناني مظهر عشق و مهر است ، (كه يك خصلت آدمي در شكل افسانه اي خود شخصيت خدايي مي يابد) اِروس يا مهر مسخر كننده دلهاي خدايان و ادميان است و پيوند دهنده آنان و انگيزه گرايش چيزهاي پراكنده به سوي يكديگر است ( مهر و عشق در انديشه يوناني وظيفه افرينندگي دارد ) . گايا يا زمين ، سپس اورانوس Ouranos يا اسمان را پديد مي اورد ، همانند خودش ، تا اينكه با وي در مي اميزد يا زمين را از هر سو در آغوش ميكشد . ( در جهان شناسي مصر نيز الاهه اسمان يا نوت Nut مانند زني تصوير ميشود كه بر روي زمين خميده و انرا از هر سو در بر گرفته است ) زمين پس از ان ، دريا يا پونتوس Pontos را ميزايد بي انكه لذت همبستري عاشقانه را چشيده باشد اما پس از همخوابگي و در اميختن عاشقانه با اورانوس ، وي اوكئانوس يعني ابهايي را كه گرد زمين جاي دارند پديد مي اورد و پيش از ان كوهها را بوجود اورده بود. زمين سپس گروهي از فرزندان كه تيتانها نام دارند را بوجود مي اورد . از سوي ديگر از خائوس تاريكي يا ارِبوس Erebos پديد امد و نيز نوكس Nux يا شب سياه ، انگاه ازين ، هواي درخشان يا آيثر و همچنين همره Hemere يا روز پديد آمدند . پس روز فرزند شب است كه از همبستري او با تاريكي زاييده شده است . گايا در اين ميان همواره نقش مادر را بعهده دارد كه بدليل اهميت ان نزد يونانيان كشاورز و ديدن رويش جانداران از زمين ميباشد .
ياداوري
از مطالب بالا نكات زير را ميتوان دقيق شد كه:
1- « پيش از همه خائوس پديد آمد» نشان ميدهد كه در بين آفريده شده ها اول خائوس (افريننده ساير هستنده ها ) پديد امد .
1-1- آيا قبل از خائوس چيزي وجود داشت؟
1-2- چه كسي يا چه چيزي خائوس را بوجود آورد و چرا ؟
1-3- خائوس از چه چيزي بوجود امد ؟ از هيچ !؟
1-4- آيا يونانيان در ان دوره به چنين چيزي ميتوانستند بيانديشند؟
1-5- چرا بايد اول خائوس ( جدا از اينكه چه هست ؟ چه بود ؟ ) پديد بيايد؟
1-6- يونانيان ان زمان چه تصوري از خائوس داشتند ؟ كه اينهمه قدرت و توانايي بدان دادند و انرا آفرينندخ افريده ها قرار دادند؟
1-7- تكليف خدايان تا اين لحظه چيست ؟ ايا آنان تا به حال وجود نداشتند ؟
1-8- آيا براي انان درك اينكه دنيا چگونه به اين صورت است مهمتر از پرسشهاي بالا بود ؟ بدون دقت در منطقي !!! بودن اين داستانها ؟
1-9- مهم اين است كه داستان از جايي شروع شود و هر چه پيچيده تر بهتر ؟
1-10- خائوس همان هپولي هپوست كه كسي نميداند چيست و بالاتر از فهم ماست ؟ با اين ميشه بچه ها را راضي كرد !!!.
1-11- « خائوس در زبان يوناني ، فضاي ميان تهي(!) و گشاده و خميازه معني ميدهد » وقتي گفته ميشود ميان تهي بايد چيزي در طرفين باشد تا مياني بوجود ايد در صورتيكه هنوز چيزي وجود ندارد !.
1-12- در خميازه هم بين دو فك خالي (تهي) است و شايد با اين تعبير خائوس به فضاي ميان تهي برگردانده شده.
1-13- فرض كنيد كه در اسطوره هاي ايراني گفته شود كه اول عطسه بوجود امد كه ميتوان تعبير كرد كه جهان در نظر ايرانيان با يك انفجار بزرگ پديد امد زيرا در عطسه هم حالت انفجاري ! وجود دارد و هم ذرات پراكنده ! اما نكته اينجاست كه شايد ايرانيان از واژه عطسه تعبير اسطوره اي داشتند كه مراد ديگري در نظرشان بود ( مثلن هنوز بعضي ها از عطسه بدشگوني و صبرامدن و دست از كار كشيدن تعبير ميكنن) غرض از اين نكته اينست كه شايد در نزد يونانيان دوره باستان تعبير خاصي از خميازه داشتند. فقط شايد!.
2- « سپس گايا (زمين) ي سينه فراخ ، جايگاه استوار جاويد همه چيزها و تارتاروس تاريك در يك فرو رفتگي زمين فراخراه »
2-1- چرا بايد اول زمين بوجود ايد؟ ايا نميتوانسته چند خدا سپس اسمان و سپس زمين بوجود آيد؟
2-2- آيا بدليل ديدن رويش و زايش در طبيعت به چنين نظري رسيدند؟
2-3- نكته ديگر اينست كه « تارتاروس (ژرفناي زمين) بعد از وجود آمدن زمين پديد مي ايد» آيا زير زمين در نظر آنان چيزي جدا از خود زمين بود !!؟ آنان چه تصوري از چگونگي زمين داشتند ؟ تارتاروس چه مقدار از سطح زمين پايينتر بوده ؟ آيا زمين در نظر آنان شبيه تخته صاف بود كه از يك طرف به تارتاروس و از طرف ديگر به آسمان ميرسيد ؟
3- « و اروس ، آن زيباترين در ميان خدايان مرگ ناپذير ، سست كننده اندامها ، كه در سينه همه خدايان و آدميان به يكسان ، انديشه و اراده هوشمند را مطيع ميكند »
3-1- پعد از خائوس و گايا و تارتاروس حال نوبت به افرينش اولين خداي ميرسد ؟ تا اينجا پيداست كه اين چهار تا بصورت جدا از هم بوجود امدند و از نظر افرينش از هم مستقلند.
3-2- چرا بايد اولين خدا مهر باشد ؟ آيا اين مهر ربطي به مهرپرستي ايرانيان دارد ؟
3-3- نكته ديگر اينست كه گفته ميشود «... ، سست كننده اندامها ، كه در سينه همه خدايان و آدميان به يكسان ... » ايا در نظر آنان خداهاي ديگر و انسان در يك رتبه هستند ؟
3-4- آيا اين نشان دهنده قدرت فراوان خداي مهر از يك طرف و از طرفي مهرورزي و عدم ترس از او نميباشد ؟ رابطه انسان با اين خدا در آينده چگونه خواهد بود آيا مهرورزانه است ؟ چرا بايد خداي مهر پديد آيد ؟ اين خدا چه ربطي به سازمان اجتماعي زندگي در آن دوران دارد ؟
4- « از خائوس ، اِرِِِِبوس و نوكس ( شب ) سياه پديد آمدند. و بار ديگر از نوكس ، آيِثر و هِمِره (روز ) زاييده شد ، كه وي آنرا آبستن شد و بزاد پس از آنكه با اربوس ، عاشقانه در آميخت . »
4-1- بعد ازاين چهارتا تاريكي و شب پديد امد. نكته مهم اينست كه اينها از خائوس بوجود امدند يعني آنها عناصر مستقلي نبوده واز خائوس ميباشند ؟ آيا انرا زاييد ؟ بدون معاشقه يا ... ؟
4-2- چرا بايد ابتدا تاريكي سپس شب پديد آيد ؟ آيا تاريكي عامل ايجاد شب است ؟
4-3- چرا بايد از شب ، روز پديد آيد ؟ آيا شب و تاريكي نور و روشنايي را ميزايد ؟ (مقايسه كنيد به نقش تاريكي و روشنايي در اسطوره هاي ايراني در سايت فرهنگشهر بقلم دكتر جمالي )
4-4- چرا بايد يكي را ديگري بزايد ؟ نه اينكه بخواهد (كُن فَيَكُن ) ؟ چرا عاشقانه ؟
4-5- چرا عاشقانه ؟ نه جماع ؟ آيا با اين ميشود به تاريخ پيدايش آن ( نه ثبت آن توسط هسيودوس) پي برد ؟ در چه جامعه اي روابط زناشويي و عاشقانه وجود دارد ؟ آيا اين نشاندهنده وجود آن در مرحله همسرگزيني نيست ؟ ( شايد از اول انسانها مثل بعضي حيوانات همسر گزيني داشتند اما عاشقانه چطور ؟ )
5- « و گايا نخست اورانوس ( آسمان ) پر ستاره را پديد آورد ، همانند خودش تا اينكه وي را از هر سو همگي در بر گيرد و جايگاهي استوار جاويد براي خدايان فرخنده باشد »
5-1- و باز آسمان از گايا پديد آمد؟ مثل خائوس از ندارد يعني انها را ساخت ؟ يا زاييد ؟ همانند خودش يعني چه !؟ لحن جمله طوريست كه انگار گايا (زمين ) خواست اسمان را طوري بيافريند تا انرا دربر گيرد ( معاشقه ! ) چرا؟
5-2- « ... از هر سو ... » در چند سو ؟ يكسو ، دو سو ، ... از هر سو ! آيا ميشود كروي را تصور كرد ؟
5-3- نكته اينكه «اورانوس جايگاه خدايان ( اروس چطور ؟ ) است.» با اعتقادات ما مقايسه كنيد ؟ راستي چرا اورانوس ؟ نه تارتاروس ؟ چه فرقي ميكنه ؟ ( راستي اگه عكسش بود بازهم ... ) گياهان از زمين ميرويند و باران و نور و گرما از اسمان ، كدام مهمترند ؟
6- « سپس وي كوههاي بلند را پديد آورد ، جايگاههاي دل انگيز نومفهاي خدايي كه در كوهستانهاي بيشه زار مسكن دارند »
6-1- نومفهاي خدايي چي هستند ؟ چرا خدايي ؟
7- « انگاه وي درياي حاصل برنياورده ، با موجهاي خروشان ، پونتوس را ، بي ياري عشق دل انگيز بزاييد »
7-1- در ياي بيحاصل ؟ چرا بي ياري عشق ؟ چگونه ؟ يعني گايا ،دريا را از خودش آفريد ؟ بدون تركيب با ديگري ؟ چرا ؟
8- « . سپس پس از همبستري با اورانوس ، اوكئانوس با گردابهاي ژرف را زاييد و ... »
8-1- چرا پس از همبستري با اسمان اوكئانوس ( رود ) پديد آمد؟ باران از آسمان ميبارد . به اين دليل ؟ گايا با افريده خودش همبستر شد !؟ چرا ؟
مراحل آفرينش:
اول خائوس سپس گايا و تارتاروس و اروس
از خائوس ---» اِرِِِِبوس و نوكس ( شب )
از نوكس + اربوس---» آيِثر و هِمِره (روز )
--------------------------------
از گايا---» اورانوس ( آسمان ) ---» كوهها ---» پونتوس (دريا )
گايا + اورانوس ---» اوكئاروس
و نكته ديگر اينكه در اين اسطوره هيچ صحبتي از زمان و اينكه اين آفرينش در چند سال يا هر واحد ديگر انجام شد ، نيست و آخر اينكه در مراحل افرينش هيچ تنش و ضديت و بعبارتي تقابل عناصر خير و شري وجود ندارد.
طولاني شد . شرمنده ام
منتظر ديدگاههاي شما هستم.
پايدار باشيد. تا بعد ...
|
Posted By
hamid at 2:39 AM |
| |
__ __ __ __ __ __ __ |
|
مطالب قسمتهاي
گذشته
را در لينك
بايگاني
ميتوانيد بيابيد |
فيلتر
فيلترشکن
فيلتر شکن
آنتي
انتي
آخر
آخرين
اخر
اخرين
جديد
جديدترين
ضد
فيلترينگ
پراکسي |
Tamplate By:
خُسن
آقا
|
|