نويسنده وبلاگ هيچ مسئوليتي در مورد مطالب ارائه شده در لينكها را ندارد


دريغ است ايران که ويران شود

وبلاگ جايگزين

 

فلسفه براي همه

 

مقالات فلسفي

 

  نيازمنديها   


 Gooooogle

Yahooo

goooya

goooooya

 

توانا

بلاگر

تكتاز

پاياب

كتابان

دانلود

 گو يـــا

نشريات

گفتمان

پارسيك

ويکي‌پديا

دستچين

ايران مانيا

جستجوگر

لينکستان

سلامتيران

سينما تئاتر

پرشين بلاگ

ايران فرهنگ

پي سي وورد

كتاب سياوش

 كتابهاي رايگان

فروشگاه  كتاب

كتابخانه   گلشن

پايگاه جامع پزشكان

 

 

 

فيلتر شكن

 

بهترينها

فوت و فن

مخالف فيلترينگ

 

**بروز شده در 860324*

 

فيلتر شكن   1
فيلتر شكن 2
فيلتر شكن 3
فيلتر شكن 4
فيلتر شكن 5
فيلتر شكن 6
فيلتر شكن 7
فيلتر شكن 8
فيلتر شكن 9
فيلتر شكن   10
فيلتر شكن 11
فيلتر شكن 12
فيلتر شكن 13
اخريشه نگن كم آورد

 

لينكهاي ويژه زنان

 

شبكه  زنان  ايراني

سايت خبري  زنان

تريبون  فمنيستي

مجله ايران  گوهر

زنان -- كمونيست

بنياد پژوهش  زن

زنان فاتحان فردا

زنان -- گزارشگر

انجمن حق زنان

زنان -- عصرنو

زنان -- فوروم

راديو قاصدك

زنان -- كارگر

شوراي زنان

زنان مترقي

ايران  دخت

انتخاب زنان

زنان -- آينه

آزادي  زن

مجله زنان

فمنيست

پيام زن

هستيا

كمپين

راوا

زن

 

-------------

 

آهو

گلناز

عمق

زنانه ها

ايزد بانو

ني و ناي

رهاي آبي

زن نوشت

زنان آزاده

جنس  دوم

من  يك  زنم

امشاسپندان

زن تمام شده

مجله دوستي

مرد فمنيست

خورشيد خانم

چگونه زن شدم

قصه هاي يك زن

من مسلمان بودم

اين  يك  زن  است

جنسيت    گمشده

و زن به دوردست نگاه كرد

 

مهشيد اميرشاهي

منيرو  رواني پور

ليلي  فرهادپور

نيلوفر بيضايي

سارا درويش

نسرين پرواز

شادي صدر

 

لينكهاي ويژه دگرباشان

 

حزب   سبز   ايران

هومو اوروتيسم

پي جي ال او

خانه  دوست

همبستگي

ايران جوان

هومان

صلح

 

 

كه مازندران شهر ما ياد باد

هميشه برو بومش  آباد  باد

نيازمنديهاي مازندران

 

دانشگاه علوم پزشکي بابل

موسسه مطالعاتي خزر

دانشكده فني ساري

هواشناسي استان

دانشگاه مازندران

آموزش و پرورش

مخابرات استان

اخبار  مازندران

روزنامه بشير

اخبار شمال

شمال نيوز

مازند نومه

مازندران

تبرستان

بابل نت

پارپيرار

روجين

بابل

 

وبلاگهاي مازني

 

آبگينه

سجرو

لي سر

امه ريکا

پژوهش

سوادکوه

دوزاغين

ساري نت

بابل  بازار

سكتور صفر

آيينه  انديشه

شهر بهار نارنج

سازمان توسعه بابل

مجتمع نوشيرواني بابل

يادداشتهاي  يك  ساروي

اطلاع رساني رسمي بابل

 

بندپي

 

گليا

گريوده

مازرون

كاشيكلا

فلور بندپي

زيست  بندپي

 

نشريات

 

 

نيازمنديهاي اقتصادي

 

روزنامه

سرمايه

اقتصاد پويا

عصر اقتصاد

جهان اقتصاد

صبح  اقتصاد

دنياي اقتصاد

ابرار  اقتصادي

 

 

بورس

بورکس

ايران هير

ABC تهران

تالار  بورس

ايران  بورس

خدمات بورس

شبکه خبري بورس

 

 

کانون سهامداران حقيقي

کارگزاري بانک ملي

آخرين تحليل بورس

تحليلهاي بورسي

گفتگوي بورسي

اطلاعات بورسي

كارگزاري راهبرد

لينكستان بورس

کارگزاري مفيد

بهروز شيدايي

پارس آتي نگر

سهامدار جزء

الفباي بورس

گلچين سهام

ميهن بورس

ايران تحليل

بورس نيوز

بورس نگر

بازار مالي

آبان  بروکر

آريا  سهم

پشت آينه

بورسنا

مشعل

 

Bloomberg

kitcometals

basemetals

بورس فلزات لندن

بورس فلزات تهران

بورس کشاورزي ايران

بازار اوليه  - فرابورس

 

 

 

تحليلهاي اقتصادي

ايران  اکونوميست

اقتصاد براي همه

اقتصاد خودموني

نوشته هاي  من

بورس طلا و ارز

اقتصاد در تبريز

اقتصاد ايران

سي ينا

رستاک

 

 

تازه هاي بورس و اقتصاد

 

 

 
 


فيلتر

فيلترشکن

فيلتر شکن

آنتي

انتي

آخر

آخرين

اخر

اخرين

جديد

جديدترين

ضد

فيلترينگ

پراکسي

 

 
فلسفه براي همه


Monday, October 23, 2006


درود بر همه
سوفسطایيان-بخش هفتم

پروتاگوراس-2

فلسفه الهي پروتاگوراس

پاسخ دقيق اين سوال در كام شعله هاي نخستين كتابسوزي تاريخ، از بين رفته است. آنچه به ما رسيده جمله ايست كه در آغاز آن كتاب وجود داشته است؛ «درباره خدايان من نه ميتوانم بدانم كه انها وجود دارند و نه ميتوانم بدانم كه انها وجود ندارند و نه ميتوانم بدانم كه انها داراي چگونه شكلي هستند. زيرا امور بسياري مانع از اين دانستنند مخصوصن تاريكي موضوع و كوتاهي عمر آدمي.» در اينجا انبوهي از پرسشها سربر ميدارند و پيش از همه اين پرسش كه محتواي كتابي كه نخستين جمله اش موضوع ان را براي ادمي ناشناختني اعلام ميكند و به يكسو مينهد، چه ميتوانسته باشد؟ نخستين چيزي كه جلب توجه ميكند كلمه «دانستن» است كه بارها تكرار ميشود و كل جمله بر ان تكيه ميكند. متفكران دوره باستان ميان دو مفهوم دانستن و معتقد بودن با همان دقتي كه ما امروزه داريم، فرق ميگذاشتند مثلن فرقگذاري قاطع پارمنيدس را ميان «شناسايي» و «عقيده» كه منتج به نتايج فراواني شده را قبلن بيان كرديم؛ بنابراين ميتوان گفت كه موضوع بحث پروتاگوراس اعتقاد به خدايان نبوده بلكه شناخت خدايان بوده است. قرائني هم وجود دارد بر اينكه تقريبن ممكن نيست پروتاگوراس منكر اعتقاد به خدايان بوده باشد. افلاتون روايت ميكند كه اين سوفسطايي عادت داشته است بر اينكه از مجادله درباره حق الزحمه خويش خودداري كند. اگر شاگردي پس از خاتمه درس حق الزحمه را نميپرداخت استاد از او ميخواسته است كه به پرستشگاه برود و با قيد سوگند ارزشي كه خود او براي درس قايل است اعلام كند. سخنان پروتاگوراس در رساله «پروتاگوراس» افلاتون درباره چگونگي پيدايش جامعه انساني نيز دليل ديگري براي ماست، وگرنه چگونه ممكن بود افلاتون كه استاديش در بيان خصوصيات اشخاص در نهايت كمال است، از زبان مردي مخالف اعتقاد به خدايان(منظور پروتاگوراس)، داستاني حاكي از وجود خدايان و تاثير و نفوذ انان در ادميان نقل كند و سرانجام هم اين جمله پرمعني را به دهان او بنهد كه «آدمي چون از نيروي خدايي بهره ور شد با خدايان پيوند خويشي يافت. از اين رو يگانه جانداري بود كه به خدايان ايمان اورد و پرستشگاههايي براي انان بر پا كرد.(نوع رابطه بين خدا و انسان در اين مطلب بسيار جالب توجه ميباشد.)» همه اين قراين دلالت دارد بر اينكه موضوع سخن در ان قطعه اعتقاد به خدايان نيست بلكه شناسايي علمي يا شناخت از روي خرد به هستيِ خدايان است. معني ككلمه اي كه «تاريكي» ترجمه شده است حاوي جز لطيفي است. اين كلمه غالبن بمعني«نامحسوسي» است. در ان جمله كلمه تاريكي اشاره به اين نكته است كه خدايان موضوع ادراك حسي مستقيم نيستند و انجا كه حس به ياري ما نميرسد، دلالت جاي انرا ميگيرد. درباره كوتاهي عمر شايد منظور اينست كه كوتاهي عمر مانع ميشود كه ما موارد تجربي كافي جهت تاييد يا رد وجود خدا را بدست بياوريم.
به هر حال او با اشاره به مرزهاي شناسايي انساني، هشدار داده است كه قبولي يا رد در اين مساله، قابل اعتماد نيست و بدين سان فصل مهمي در تاريخ تحول ذهنِ علمي باز كرده است.

فلسفه مابعدالطبيعه پروتاگوراس

از فلسفه الهي به فلسفه مابدالطبيعه گامي بيش نيست. در اين مورد نيز از يك كتاب بيش از يك جمله بدست نداريم كه تفسيرهاي متفاوتي از ان شده است. از اين كتاب با سه عنوان نام برده شده است: «درباره موجود»، «حقيقت»، «سخنان از پاي دراورنده». عنوان اخير حكايت از ان دارد كه قسمت مهمي از كتاب وقف حملاتي بر چيزي يا كسي بوده است و ما از ان اطلاعي نداريم ولي فرفوريوس نوافلاتوني(مرگ اندكي پس از300م) كه اين كتاب را خوانده است ميگويد حمله ها پروتوگوراس متوجه فيلسوفان الئايي بوده است. يگانه جمله باقيمانده كه در اغاز كتاب جاي دارد چنين است: «انسان مقياس همه چيزها است، مقياس چيزهاي موجود، بر اينكه انها وجود دارند و مقياس چيزهاي غيرموجود، بر اينكه انها وجود ندارند.»
در اين هيچ ترديدي نيست كه جمله «مقياس بودن انسان» با نظريه شناسايي ارتباط دارد. ولاي تفسير اينكه انسان در جمله فوق بمعني فردي و يا كلي بكار رود، اختلافاتي وجود دارد(البته يك تفسير اخلاقي نيز از ان ميكنند كه در ان همه چيز را در اختيار انسان دانسته و نوعي انسانگرايي اخلاقي ميباشد.).
1-اين سخن كه انسان مفرد يا شخص، معيار و مقياس اشيا استة چه معني دارد؟ اگر اين سخن معنايي داشته باشد اين معني جز انكار كامل وجود واقعيات شناختني نميتواند باشد. بعبارت ديگر اين جمله بيان ناشيانه نظريه اي درباره شناسايي خواهد بود كه ما امروز انرا نظريه پديدارشناسي(فنومناليسم) ميناميم و نماينده ان در دوره قديم يكي از مكتبهاي سقراطي بود كه چون اصحاب ان در شهر كورن در افريقا اقامت داشتند مكتب كورنايي ناميده ميشود. در اين نظريه نه براي چيزها جايي هست و نه اصلن براي مفهوم وجود عيني، بلكه هرچه هست فقط انفعالات ذهني است.
2- جمله معروف پروتاگوراس كه درباره اش اختلا نظرهاي بسيار هست با نظريه شناسايي ارتباط دارد. مقصود از «انسان» در ان جمله اين يا ان شخص نيست بلكه نوع انسان است و جمله معني كلي دارد نه معني شخصي؛ و انسان مقياس تلقي ميشود نه مقياس كيفيت بلكه مقياس وجود اشيا. و دليل درستي ان گواهي فرفوريوس است بر اينكه اين جمله در واق حمله ايست بر فيلسوفان الئايي(الئاييان منكر گواهي حواس بودند). در برابر اين انكار قاطع دنياي محسوس توسط الئاييان(مخصوصن مليسوس-تقريبن همعصر پروتاگوراس) پروتاگوراس تاييد قاطع دنياي محسوس را قرار ميدهد و ميگويد انسان يا طبيعت انساني مقياس وجود اشيا است. يعني ما فقط چيزهاي واقعي را ميتوانيم به ادراك حسي دريابيم؛ انچه واقعيت ندارد ممكن نيست موضوع ادراك حسي باشد. وشايد اين انديشه را بصورت مستتر از جمله فوق بيان كرد كه ما ادميان نميتوانيم از مرزهاي طبيعتمان تجاوز كنيم و حقيقتي كه وصول به ان براي ما ميسر است بايد در محدوده اين مرزها جاي داشته باشد.اگر ما گواهي حواس خود را انكار كنيم به چه حق ميتوانيم به سياير قابليتهايمان اعتماد كنيم و در اينصورت ديگر كدام موضوع شناسايي براي ما باقي ميماند؟ و اگر يگانهحقيقتي را كه براي ما وجود دارد، يعني حقيقت انساني را، انكار كنيم پس كلمات حقيقي و غيرحقيقي را به چه معنايي ميتوانيم بكار بريم؟
دركتاب «درباره هنر» نويسنده رو به مليسوس ميگويد: « چگونه ميتواني ادعا كني كه اشيايي كه به حس ادراك ميكنيم غيرواقعيند؟ چيزي غيرواقعي چگونه ميتواند خود را به ادراك ما عرضه كند؟ ... اگر لاوجود همانند موجود ديده ميشود پس نميدانم چگونه ميتوان انرا، از ان جهت كه مانند موجود با چشم ديده و با عقل شناخته ميشود، لاوجود تلقي كرد؟ ولي راستي چنين نميتوان بود.» و در قسمتي ديگر نظريه پروتاگوراس با اين بيان اعلام ميشود: «موجود(اشيا موجود) هميشه ممكن است ديده و شناخته شود و لاوجود هرگز نه ديده ميشود و نه شناخته ميشود.» اين اعاده حيثيت از ادراك حسي، بايد ميان پروتاگوراس و علماي طبيعي ارتباطي برقرار كرده باشد درست برعكس ارتباطي كه ميان علماي طبيعي و مليسوس «پژوهشگر نا طبيعت» يا «ساكن كننده كيهان» برقرار بوده است. يگانه گواهي مختصري هم كه درباره اشتغال پروتاگوراس با مسائل رياضي(ظاهرن كتابي درباره ان نوشته است) بدست داريم حاكي از شيوه فكر تجربي اوست، ارسطو ميگويد:«خط كش(يا خطي كه مماس بر دايره رسم ميشود)با دايره تنها در يك نقطه تماس نمييابد، و پروتاگوراس در انجا كه بر علماي هندسه تاخته است اين مطلب را متذكر گرديده.» وي اين مطلب را پيرو اين جمله ميگويد:«خطوط محسوس نيز انگونه كه علماي هندسه ادعا ميكنند، نيستند زيرا هيچ خط محسوس بدانگونه راست يا مقوس نيست.» اين مطالب بيانگر نقطه نظراتي استكه ميگويد، هيچ چيز واقعي وجود ندارد كه با تعاريف(مثلن هندسي) كاملن منطبق باشد؛ هيچ نقطه بي بعد و هيچ دايره اي هم وجود ندارد كه همه قطرهاي ان دقيقا مساوي باشند. در اين باره مياننمايندگان مكتبهاي گوناگون اختلاف نظر وجود ندارد؛ اختلاف نظر در مورد مساله بعدي آغاز ميشود يعني در اين مسئله كه ايا تعاريف هندسه از دنياي محسوس بدست اورده شده اند و از اينرو فقط تقريبن حقيقي هستند و انتزاعاتي به منظور خدمت به هدفهاي علمي ميباشند، يا اينكه ان تعاريف مبادي پيشيني و معقول دارند و بنفسه داراي حقيقت كاملند؟ ترديدي نيست كه پروتاگوراس معتقد به شق اول بوده است و حتي احتمال قوي نخستين كسي است كه انرا بيان كرده است.

بدرود
__    __    __    __    __    __    __

 

مطالب قسمتهاي

 گذشته را در لينك بايگاني ميتوانيد بيابيد


بايگاني

خانه

ايميل

فلسفي

 

نگاره هاي  فلسفي

فلسفه -- باشگاه

نگرش -- فلسفي

اكسير -- فلسفي

زنده  باد  فلسفه

فلسفه  نازبانو

کافر --فلسفي

تاريخ فلسفه

فل و سفه

اند يشه

فلسفه

نيلگون

 

-------------

 

بوف

اپيستمه

شهر  خرد

فلسفه علم

فلسفه ذهن

فلسفه غرب

حسين کاجي

نيلوفر-ملکيان

ذهن  سوخته

سراي انديشه

در  آغاز  زمانه

فلسفه تحليلي

انديشه فلسفي

علي طهماسبي

سوژه در حاشيه

خودت را بشناس

انديشه در تنهايي

همه فيلسوف باشيم

انجمن  فلسفه دانشگاه قم

انساني بسيار انساني

پرسش پارسايي انديشه

 

 

پيشنهادي

 

در دفاع از سوسياليزم

از اسطوره تا واقعيت

آرشيو ماركسيست

ادبيات فلسفه هنر

آرمان  و   انديشه

منوچهر   جمالي

معنويت عقلانيت

باشگاه  انديشه

کانون  انديشه

كلوپ  انديشه

فلسفه  تاريخ

دکتر سروش

فرياد بي صدا

گروه  ملكوت

ايران باستان

توتم انديشه

انسان امروز

پيام ايرانيان

انجمن افراز

آدم  و  حوا

حوا  و  آدم

فرهنگشهر

سيپريسك

سيبستان

عصر جديد

آينده  نگر

روز سپيد

جهانبگلو

امر منفي

مريم اينا

خوابگرد

گلشن

ميلاني

اكسير

باهماد

كتابچه

دبش

افشا

 

نشريه ليبرال-دموكرات

 

مجلات فلسفي

 

خردنامه همشهري

سروش انديشه

ارغنون

ذهن

 

سايتهاي

خبري تحليلي سياسي

 

اتحاد جمهوري خواهان

فوروم سوسياليسم

همبستگي كارگري

لوموند ديپلوماتيك

كميته   اقدام

شرق انلاين

پن لاگ خبري

ايران  استار

شبكه جوان

ايران  امروز

پشت پرده

پارس  مديا

كمونيست

پيك خبري

روشنگري

راه آزادي

جبهه ملي

ايران  نيوز

هاتف نيوز

آفتاب نيوز

راه  كارگر

ايران آزاد

اخبار روز

پيك ايران

نو انديش

آذين داد

گزارشگر

نوريزاده

تبريز نيوز

گويا نيوز

صداي ما

راه توده

آريا نيوز

بروسكا

پيك نت

صبحانه

نگاه نو

فانوس

بامداد

انتخاب

رويداد

پن لاگ

بازتاب

دريچه

كومله

آشوب

نثر ما

كارگر

بهنود

ميهن

ميزان

امروز

نوروز

فردا

روزنه

پندار

داور

آينه

كار

 

-------------

 

 روزنامه هاي خبري

 

روز

ايران

شرق

اعتماد

آينده نو

حيات نو

ايران ما

جام جم

کارگزاران

همشهري

عصر آزادي

اعتماد ملي

لينك روزنامه ها

 

 

لينكهاي ادبي

 

سبز انديشان

لينك   مانيها

ايران كليدر

سمرقند

ادبكده

سخن

دوات

واژه

فروغ

قابيل

ناتور

خزه

باران

مانيها

پژواك

ماندگار

آدم و حوا

مجله شعر

گردون ادبي

كتاب سياوش

عباس معروفي

ادبيات داستاني

ادبيات  و  فرهنگ

تراوشات كثيف ذهن

شبكه ادبي   1  2  3  4  5

 

مجلات خواندني

 

لوموند ديپلماتيك

سياه و سفيد

هفت سنگ

كاپو چينو

پيك هفته

شرقيان

شهروند

گذرگاه

كارنامه

صبحانه

آلاچيق

نيمروز

بخارا

كلك

نامه

لور

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

فيلتر

فيلترشکن

فيلتر شکن

آنتي

انتي

آخر

آخرين

اخر

اخرين

جديد

جديدترين

ضد

فيلترينگ

پراکسي

Tamplate By:

  خُسن آقا
 


فلسفه براي همه