نويسنده وبلاگ هيچ مسئوليتي در مورد مطالب ارائه شده در لينكها را ندارد


دريغ است ايران که ويران شود

وبلاگ جايگزين

 

فلسفه براي همه

 

مقالات فلسفي

 

  نيازمنديها   


 Gooooogle

Yahooo

goooya

goooooya

 

توانا

بلاگر

تكتاز

پاياب

كتابان

دانلود

 گو يـــا

نشريات

گفتمان

پارسيك

ويکي‌پديا

دستچين

ايران مانيا

جستجوگر

لينکستان

سلامتيران

سينما تئاتر

پرشين بلاگ

ايران فرهنگ

پي سي وورد

كتاب سياوش

 كتابهاي رايگان

فروشگاه  كتاب

كتابخانه   گلشن

پايگاه جامع پزشكان

 

 

 

فيلتر شكن

 

بهترينها

فوت و فن

مخالف فيلترينگ

 

**بروز شده در 860324*

 

فيلتر شكن   1
فيلتر شكن 2
فيلتر شكن 3
فيلتر شكن 4
فيلتر شكن 5
فيلتر شكن 6
فيلتر شكن 7
فيلتر شكن 8
فيلتر شكن 9
فيلتر شكن   10
فيلتر شكن 11
فيلتر شكن 12
فيلتر شكن 13
اخريشه نگن كم آورد

 

لينكهاي ويژه زنان

 

شبكه  زنان  ايراني

سايت خبري  زنان

تريبون  فمنيستي

مجله ايران  گوهر

زنان -- كمونيست

بنياد پژوهش  زن

زنان فاتحان فردا

زنان -- گزارشگر

انجمن حق زنان

زنان -- عصرنو

زنان -- فوروم

راديو قاصدك

زنان -- كارگر

شوراي زنان

زنان مترقي

ايران  دخت

انتخاب زنان

زنان -- آينه

آزادي  زن

مجله زنان

فمنيست

پيام زن

هستيا

كمپين

راوا

زن

 

-------------

 

آهو

گلناز

عمق

زنانه ها

ايزد بانو

ني و ناي

رهاي آبي

زن نوشت

زنان آزاده

جنس  دوم

من  يك  زنم

امشاسپندان

زن تمام شده

مجله دوستي

مرد فمنيست

خورشيد خانم

چگونه زن شدم

قصه هاي يك زن

من مسلمان بودم

اين  يك  زن  است

جنسيت    گمشده

و زن به دوردست نگاه كرد

 

مهشيد اميرشاهي

منيرو  رواني پور

ليلي  فرهادپور

نيلوفر بيضايي

سارا درويش

نسرين پرواز

شادي صدر

 

لينكهاي ويژه دگرباشان

 

حزب   سبز   ايران

هومو اوروتيسم

پي جي ال او

خانه  دوست

همبستگي

ايران جوان

هومان

صلح

 

 

كه مازندران شهر ما ياد باد

هميشه برو بومش  آباد  باد

نيازمنديهاي مازندران

 

دانشگاه علوم پزشکي بابل

موسسه مطالعاتي خزر

دانشكده فني ساري

هواشناسي استان

دانشگاه مازندران

آموزش و پرورش

مخابرات استان

اخبار  مازندران

روزنامه بشير

اخبار شمال

شمال نيوز

مازند نومه

مازندران

تبرستان

بابل نت

پارپيرار

روجين

بابل

 

وبلاگهاي مازني

 

آبگينه

سجرو

لي سر

امه ريکا

پژوهش

سوادکوه

دوزاغين

ساري نت

بابل  بازار

سكتور صفر

آيينه  انديشه

شهر بهار نارنج

سازمان توسعه بابل

مجتمع نوشيرواني بابل

يادداشتهاي  يك  ساروي

اطلاع رساني رسمي بابل

 

بندپي

 

گليا

گريوده

مازرون

كاشيكلا

فلور بندپي

زيست  بندپي

 

نشريات

 

 

نيازمنديهاي اقتصادي

 

روزنامه

سرمايه

اقتصاد پويا

عصر اقتصاد

جهان اقتصاد

صبح  اقتصاد

دنياي اقتصاد

ابرار  اقتصادي

 

 

بورس

بورکس

ايران هير

ABC تهران

تالار  بورس

ايران  بورس

خدمات بورس

شبکه خبري بورس

 

 

کانون سهامداران حقيقي

کارگزاري بانک ملي

آخرين تحليل بورس

تحليلهاي بورسي

گفتگوي بورسي

اطلاعات بورسي

كارگزاري راهبرد

لينكستان بورس

کارگزاري مفيد

بهروز شيدايي

پارس آتي نگر

سهامدار جزء

الفباي بورس

گلچين سهام

ميهن بورس

ايران تحليل

بورس نيوز

بورس نگر

بازار مالي

آبان  بروکر

آريا  سهم

پشت آينه

بورسنا

مشعل

 

Bloomberg

kitcometals

basemetals

بورس فلزات لندن

بورس فلزات تهران

بورس کشاورزي ايران

بازار اوليه  - فرابورس

 

 

 

تحليلهاي اقتصادي

ايران  اکونوميست

اقتصاد براي همه

اقتصاد خودموني

نوشته هاي  من

بورس طلا و ارز

اقتصاد در تبريز

اقتصاد ايران

سي ينا

رستاک

 

 

تازه هاي بورس و اقتصاد

 

 

 
 


فيلتر

فيلترشکن

فيلتر شکن

آنتي

انتي

آخر

آخرين

اخر

اخرين

جديد

جديدترين

ضد

فيلترينگ

پراکسي

 

 
فلسفه براي همه


Wednesday, November 08, 2006


درود بر همگي
سوفسطایيان-بخش هشتم

سوفیست تاییان
پروتاگوراس -4

روايت افلاتون درباره پروتاگوراس
درك افلاتون از جمله مربوط به مقياس بودن انسان نيز با طرز فكر تجربي پروتاگوراس انطباق دارد. افلاتون جمله فوق را به اين معني تلقي ميكند كه «شناسايي، ادراك حسي است.» يا هر شناسايي، مبتني بر اينگونه ادراك است. ولي استناد به گواهي افلاتون بايد در اين نقطه متوقف شود، زيرا سخنان ديگر افلاتون در اين باره گواه نيستند، بلكه كوششهايي هستند بر اينكه از جمله پروتاگوراس نتايج واقعي. يا نتايجي كه افلاتون گمان ميبرد بر ان جمله مترتبند استنتاج شوند. افلاتون استنتاج خود را تقريبن با اين سخن خاتمه ميدهد كه اگر ادراكهاي حسي براستي حاوي حقيقتند. چون بارها اتفاق ميفتد كه ادراك حسي يك شخص با ادراك شخصي ديگر فرق داشته باشد. بنابراين از ان جمله اين نتيجه بدست ميايد كه ادراكهاي متناقض از لحاظ حقيقت برابرند. از اين گذشته. چون پروتاگوراس احتمالن مانند بيشتر معاصرانش ميان ادراكهاي حسي واقعي و استنتاجهايي كه از انها ميشود هميشه بطور دقيق فرق نگذاشته است، افلاتون از جمله پروتاگوراس نتيجه اي ديگر نيز ميگيرد و ان اينستكه عقايد متضاد نيز از لحاظ حقيقي بودن برابرند، و خلاصه،‌«حقيقت براي هركس انچيزي است كه بر او حقيقت مينمايد.» بدين ترتيب ننظريه اي دربرابر ما قرار ميگيرد كه نظريه پروتاگوراسش ميانگارند. وبارها به ان استناد ميجويند و اگر بخواهيم با ان خيلي با احترام رفتار كنيم بايد انرا ذهن گرايي مفرط يا شكاكيت بناميم. اما راستي اينست كه ميان ان نظريه و خيالپردازي فرق چنداني وجود ندارد زيرا ان نظريه هرگونه تفكر منظم و هرگونه رفتار عاقلانه و هر تعليم و تعلم، وبه احتمال قوي هر علمي را، غير ممكن ميسازد و از ميان برميدارد. ولي ميدانيم كه اين سوفسطايي كه ادعا ميشود منكر هرگونه حقيقت عيني و در نتيجه منكر هر قانون كلي بوده است، متجاوز از چهل سال در نقاط مختلف يونان درس داده و اثر بخشيده و همچون سخنور و نويسنده اي محترم اعجاب كسان بسياري را برانگيخته و جوانان بسياري اشتياق درس گرفتن از او را داشته اند. او كسي است كه انبوهي ارز تعاليم و نظريات مثبت را نه تنها بيان كرده بلكه همچون هشدار دهنده يا واعظي انها را با اصرار و تاكيد فوق العاده در ذهنها جاي داده است و همچنين فرقگذاري ميان درست و نادرست و موافق قاعده و مخالف قاعده، در انديشه هاي او نقش بسيار بزرگي داشته است.
آيا الفظ و كلماتيكه او ترديد خود را درباره وجود خدايان بوسيله انها اظهار كرده گواهاني قابل اعتماد بر طرز فكر او نيستند؟ همان قطعه مربوط به خدايان، دليلي قاطع و ترديد ناپذير است بر اينكه مصنف جمله مربوط به مقياس بودن انسان، از آنگونه شكي كه افلاتون به استناد ان جمله به او نسبت ميدهد بكلي بيگانه است. زيرا پروتاگوراس خودداري از هرگونه داوري بر اينمورد را، به عللي مبتني ميسازد كه با خود موضوع ارتباط دارند و با طبيعت اين مسئله خاص پيوسته اند. سخني كه او ميگويد تقرين چنين است: «خدايان را تاكنون هيچ كس نديده است؛ عمر ادمي چنان كوتاه، و ميدان مشاهدات ما چنان تنگ است كه ممكن نيست بتوانيم نشانه هاي اثربخشي انان را در طبيعت و ادمي بطور قابل اعتماد بشناسيم يا منكر ان گرديم؛» و بدين سبب در مورد اين مسئله هيچ حكم قطعي مثبت يا منفي نميتوان كرد اگر پروتاگوراس معتقد به اين اصل بود كه «حقيقت براي هركس، همان است كه بر او حقيقت مينمايد»؛ لازم ميامد به مسئله وجود خدايان پاسخي ديگر بدهد يعني بگويد «خدايان براي كسانيكه به وجود انان معتقدند، وجود دارند و براي كسانيكه به وجود انان معتقد نيستند وجود ندارند».
ولي دليل نادرستي ان تفسير ناروا، تنها سخنان پروتاگوراس نيست بلكه خود افلاتون نيز بر نادرستي ان تفسير شهادت داده است. افلاتون در رساله«پروتاگوراس» تصويري از او بدست ميدهد كه بطور كلي مطابق با اصل است هرچند با رنگهاي زننده ساخته شده وبا جزئياتي نامطبوع همراه است. اين تصوي با تصوير نادرستي كه در رساله «ته ئه تتوس» ميبينيم كه كوچكترين شباهتي ندارد. خصوصيت تصوير نخستين فقدان يقين نيست بلكه يقيني افراطي و حتي جزمي است، در حاليكه تصوير دوم مردي را نشان ميدهد كه منكر هرگونه فرقي ميان حقيقت و اشباه است. در رساله نخستين(يعني پروتاگوراس) پروتاگوراس در حال حيات است؛ ولي در رساله دوم كه خيلي ديرتر نوشته شده، از پروتاگوراس بعنوان مردي سخن گفته ميشود كه مدتهاست رخت از جهان بربسته. رساله نخستين ياد مرديكه افلاتون او را ديده است، زنده است، ولي در رساله دوم انديشه افلاتون با شبحي بازي ميكند در اجا شخصي واقعي دربرابر ماست و در اينجا نمونه اي. در انجا مشاهده و نظر حكومت ميكند و در اينجا استنتاج؛ در انجا تصويري زنده نمايان است و در اينجا استدلالي كه تار و پ.ودش به ظرافت كامل بهم پيوسته شده، كسيكه به اين اختلاف توجه يافته است و افلاتون را براستي ميشناسد، بي هيچ ترديد ميداند كه حقيقت تاريخي را در كجا بايد جست و افلاتون با كداميك از دو تصوير ميخواسته است حقيقت را نشان دهد.
چرا افلاتون در رساله «ته ئه تتوس» چنين تصويري از پروتاگوراس ساخته است؟ سبك گفتگو كه انلاتون در نوشته هاي خود بكار ميبرد، او را دربراب اشكالي خاص قرار داده است. او در مكالمات خود، سقراط را بعنوان سخنگوي اصلي انتخاب كرده است اما در عين حال نه ميخواست و نه ميتوانست از بحث و داوري درباره نظرياتي كه پس از سقراط پيدا شده بودند چشم بپوشد. او اهميتي نميداد به اينكه وقايع مكالماتش از لحاظ ترتيب تاريخ وقوعشان درست باشند. ولي يك امر امكانپذير نبود، سقراط ممكن نبود به مبارزه با نظرياتي بپردازد كه پس از مرگش پيدا شده بودند. در اينگونه موارد بيراهه هايي ضرورت داشت و افلاتون ناچار بود به شگردهاي هنذري توسل جويد و ذهن فيلسوف شاعر در اينكا كوچكتريت ناتواني نميشناخت. مثلن يكبار سقراط را بران ميدارد كه نظريه اي را در خواب بشنود زيرا بهمان علتي كه ياد كرديم سقراط از اين نظريه(كه متعلق به شاگردش انتيستنس است) از طريق عادي خبردار نميتوانست شد در رساله ته ئه تتوس نيز مطلب از همين قرار است افلاتون در اينجا سقراط را وادار ميكند نظريه اي را درباره شناسايي تشريح و رد كند كه خود انرا «نظريه سري پروتاگوراس» مينامد و بكلي غير از ان نظريه اي قلمداد ميكند كه پروتاگوراس دربرابر توده مردم اعلام كرده است. يكي از حاضران جلسه بحث كه از ستايندگان پروتاگوراس است و نوشته هاي مابعدالطبيعي او را نيك ميشناسد، از افشاي اين نظريه به حيرت ميافتد بعبارت ديگر، افلاتون تا ان حد كه صورت ظاهر هنرش اجازه ميدهد، اشكارا به خواننده ميگويد كه انچه در اينجا مياورم داستاني خيالي است غرض افلاتون در اينجا تشريح نظريه شناسايي آريستيپ و داوري درباره ان است. اين غرض مدتهاست كه شناخته شده ولي هنوز مورد تاييد عموم قرار نگرفته است. البته افلاتون كه از طرح هر مطلب نالازم ميپرهيزد، اگر نميخواست بوجود قرابتي دروني ميان نظريات اريستيپ و پروتاگوراس اشاره اي كرده باشد، راهي ديگر بر ميگزيد، او تفسير جمله مربوط به مقياس بودن انسان را مقدمه داستاني قرار ميدهد كه براي طرح مسئله و بحث درباره ان ضروري است. ولي از نوشته افلاتون نتيجه اي حاصل شده است كه نه غرض افلاتون بود و نه انتظار ميرفت كه چنين نتيجه اي ازان به بار ايد .مرجعيت فوق العاده نيرومند «افلاتون الهي» و طرز فكر رايج درباره به اصطلاح «سوفسطايي یا سوفیستایی» در اين مورد خاص اثري برخلاف حقيقت تاريخي بخشيده و تقريبن، هم تمامي دوره باستان و هم تمامي دوره جديد تا چندي پيش، تفسير افلاتون را حقيقت محض انگاشته است در گزارشهاي بعض از نويسندگان دوره باستان گاهگاه نظري برخلاف عقيده رايج نمايان است ولي بيشترين نويسندگان اندوره هيچ كوششي جدي براي روشتن ساختن معني متن ان قطعه كوچك به عمل نياورده اند و جاي شگفتي نيست، زيرا تيمون (درگذشته اندكي پيش از 300پ.م) نيز چنانكه از اشعار مزاح اميزش پيداست، كمترين زحمتي به خود نداده است كه جمله پروتاگوراس درباره خدايان را حتي از لحاظ دستور زبان درست بفهمد. همانطور كه ميدانيم نفوذ افلاتون، عامل منفي اشنتباه درباره سوفسطاييان بوده و سبب شده است كه نوشته هاي انان مورد تحقير و بي اعتنايي قرار گيرد. در اينمورد خاص تفسير افلاتون از سخن پروتاگوراس بصورت عامل مثبت اشتباه بر ان عامل منفي اضافه شده و همين خود سب گرديده است كه تا چندي پيش هيچ كس نپرسد كه گودالي را كه ميان رساله «پروتاگوراس» و رساله «ته ئه تتوس» افلاتون دهن باز كرده است چگونه بايد پر كرد. و جمله پروتاگوراس درباره خدايان و ساير قطعات باقي مانده از او چگونه با شكاكيت كلي كه به او نسبت ميدهند سازگار ميتواند بود؟

بدرود
__    __    __    __    __    __    __

Friday, November 03, 2006

درود
سوفسطایيان-بخش هفتم


پروتاگوراس-3


آيا پروتاگوراس معتقد به شكاكيت كلي بوده؟
«درباره هر موضوع دو گفتار هست كه در مقابل يكديگر قرار دارند.» اين قطعه گرانبها در خدمت همان نظريه است كه معتقد به شكاكيت كلي پروتاگوراس ميباشد. آيا واقعن چنين برداشتي از اين جمله درست ميباشد؟
اگر اين جمله داراي معنايي بود كه به ان نسبت داده ميشود، و نتيجه متخذ از ان اين بود كه ‹هر عقيده اي موافق حقيقت است.›؛ در اينصورت ميبايست در ان جمله سخن از گفتارهاي بيشمار در ميان ميبود نه از دو گفتار! معني حقيقي اين قطعه را دو واقعيت زير روشن ميسازد: اول بيان اورپيد،دوست پروتاگوراس، كه تقريبن عين اين جمله را در نمايشنامه «آنتيوپه» اورده است و ثانيا نحوه وقوع اين جمله در نوشته ايسوكراتس.اورپيد درنمايشنامه فوق از زبان امفيون ميگويد: «در هر موضوع، هنر سخنگو سبب ميشود كه دو گفتار متعازض بوجود ايد.» و ايسوكراتس سخنور، نظر مخالف با مفاد اين جمله، يعني اين نظر را كه «ممكن نيست درباره موضوعي واحد دو سخن متعارض گفت» در زمره سخنان بي معني و نامعقول ذكر ميكند كه يك نسل پيشتر رواج داشته است. اين دو واقعيت دليل بر اينند كه جمله پروتاگوراس نه سخني حاكي از شكاكيت است، نه حاوي معنايي غير از حقيقتي كه امروزه همه ما ميشناسيم: «در همه مسائل بجز مسائل رياضي، گفتاري بر له وجود دارد و گفتاري برعليه.» بنابر اين در مورد هر ادعاي مثبت بايد طر ف مقابل منفي ان ادعا را نيز در نظر گرفت، و دربرابر هر تزي بايد آنتي تز انرا قرار داد. چه در مسائل نظري و چه در مسائل عملي، مهم اين نيست كه ب له يك عقيه چه دلايلي ميتوان اورد بلكه مهم اينست كه ايا بر له ان عقيده دلايل بيشتر ميتوان اورد تا برعليه ان؟ فقط كسي دانش حقيقي و قابل اعتماد دارد كه هم ميتواند بطلان عقيده مخالف را ثابت كند و هم قادر است از عقيده خود در برابر ايرادها با موفقيت دفاع كند(بروش ديالكتيك). يكي از مهمترين وسايل اين روش انديشه، بيگمان كتاب پروتاگوراس با عنوان «گفتارهاي متقابل» بوده است كه متاسفانه از اين اثر معروف جز ان جمله كوچك، كه احتمالن در آغاز اثر جاي داشتع است، يك سطر هم بدست نداريم.درباره محتويات كتاب نيز يزي نمي دانيم. تنها از خبر ناقصي كه از آريستوگنس موسيقي شناس به ما رسيده است ميتوان، هر چند نه با اطمينان، چنين استنتاج كرد كه افلاتون در بحث ديالكتيكي درباره مفهوم عدالت در كتاب اول ‌«جمهوري»، استفاده قابل توجهي از ان اثر پروتاگوراس كگرده باشد.اين خبر حتي اگر صحيح نباشد خالي از لطف نيست. زيرا آريستوگنس شاگرد ارسطو و معاصر جوانتر افلاتون بود، و ممكن نبود چنين سخن بگويد اگر محتويات «گفتارهاي متقابل»-كه در ان زمان هنوز گم نشده بود- در چندين نقطه با محتواي ان اثر اصلي افلاتون برابر نميبود. به سخن ديگر، در گفتارهاي متقابل بيگمان مسائل اخلاقي و سياسي نيز به شيوه ديالكتيكي مورد بحث قرار گرفته بوده است.
ادامه دارد
بدرود
__    __    __    __    __    __    __

 

مطالب قسمتهاي

 گذشته را در لينك بايگاني ميتوانيد بيابيد


بايگاني

خانه

ايميل

فلسفي

 

نگاره هاي  فلسفي

فلسفه -- باشگاه

نگرش -- فلسفي

اكسير -- فلسفي

زنده  باد  فلسفه

فلسفه  نازبانو

کافر --فلسفي

تاريخ فلسفه

فل و سفه

اند يشه

فلسفه

نيلگون

 

-------------

 

بوف

اپيستمه

شهر  خرد

فلسفه علم

فلسفه ذهن

فلسفه غرب

حسين کاجي

نيلوفر-ملکيان

ذهن  سوخته

سراي انديشه

در  آغاز  زمانه

فلسفه تحليلي

انديشه فلسفي

علي طهماسبي

سوژه در حاشيه

خودت را بشناس

انديشه در تنهايي

همه فيلسوف باشيم

انجمن  فلسفه دانشگاه قم

انساني بسيار انساني

پرسش پارسايي انديشه

 

 

پيشنهادي

 

در دفاع از سوسياليزم

از اسطوره تا واقعيت

آرشيو ماركسيست

ادبيات فلسفه هنر

آرمان  و   انديشه

منوچهر   جمالي

معنويت عقلانيت

باشگاه  انديشه

کانون  انديشه

كلوپ  انديشه

فلسفه  تاريخ

دکتر سروش

فرياد بي صدا

گروه  ملكوت

ايران باستان

توتم انديشه

انسان امروز

پيام ايرانيان

انجمن افراز

آدم  و  حوا

حوا  و  آدم

فرهنگشهر

سيپريسك

سيبستان

عصر جديد

آينده  نگر

روز سپيد

جهانبگلو

امر منفي

مريم اينا

خوابگرد

گلشن

ميلاني

اكسير

باهماد

كتابچه

دبش

افشا

 

نشريه ليبرال-دموكرات

 

مجلات فلسفي

 

خردنامه همشهري

سروش انديشه

ارغنون

ذهن

 

سايتهاي

خبري تحليلي سياسي

 

اتحاد جمهوري خواهان

فوروم سوسياليسم

همبستگي كارگري

لوموند ديپلوماتيك

كميته   اقدام

شرق انلاين

پن لاگ خبري

ايران  استار

شبكه جوان

ايران  امروز

پشت پرده

پارس  مديا

كمونيست

پيك خبري

روشنگري

راه آزادي

جبهه ملي

ايران  نيوز

هاتف نيوز

آفتاب نيوز

راه  كارگر

ايران آزاد

اخبار روز

پيك ايران

نو انديش

آذين داد

گزارشگر

نوريزاده

تبريز نيوز

گويا نيوز

صداي ما

راه توده

آريا نيوز

بروسكا

پيك نت

صبحانه

نگاه نو

فانوس

بامداد

انتخاب

رويداد

پن لاگ

بازتاب

دريچه

كومله

آشوب

نثر ما

كارگر

بهنود

ميهن

ميزان

امروز

نوروز

فردا

روزنه

پندار

داور

آينه

كار

 

-------------

 

 روزنامه هاي خبري

 

روز

ايران

شرق

اعتماد

آينده نو

حيات نو

ايران ما

جام جم

کارگزاران

همشهري

عصر آزادي

اعتماد ملي

لينك روزنامه ها

 

 

لينكهاي ادبي

 

سبز انديشان

لينك   مانيها

ايران كليدر

سمرقند

ادبكده

سخن

دوات

واژه

فروغ

قابيل

ناتور

خزه

باران

مانيها

پژواك

ماندگار

آدم و حوا

مجله شعر

گردون ادبي

كتاب سياوش

عباس معروفي

ادبيات داستاني

ادبيات  و  فرهنگ

تراوشات كثيف ذهن

شبكه ادبي   1  2  3  4  5

 

مجلات خواندني

 

لوموند ديپلماتيك

سياه و سفيد

هفت سنگ

كاپو چينو

پيك هفته

شرقيان

شهروند

گذرگاه

كارنامه

صبحانه

آلاچيق

نيمروز

بخارا

كلك

نامه

لور

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

فيلتر

فيلترشکن

فيلتر شکن

آنتي

انتي

آخر

آخرين

اخر

اخرين

جديد

جديدترين

ضد

فيلترينگ

پراکسي

Tamplate By:

  خُسن آقا
 


فلسفه براي همه